روانشناسی سازمانی و صنعتی

قطعا بر هیچ یک از افراد در اجتماع امروز نقش سلامت و هوشیاری روان فردی و جمعی در بهبود زندگی اجتماعی و رضایتمندی در سبک زندگی و بقاء و ارتقاء کسب و کار پوشیده نیست.

معتقدیم هر آفرینش و بهبودی مسیر خود را از قلمرو “روان” به قلمرو “عین” آغاز میکند.

به همین منظور بخشی از خدمات ما در موسسه “کارِناب”و درک رفتار انسان در محیط کار و همچنین توسعه موفقیت سازمان ها میباشد. در این سبکِ نوینِ مشاوره ای به بررسی موقعیت فعلی کسب و کار ها (به عنوان مبداء) و  تصویر مطلوب و واقع بینانه کسب و کارها( به عنوان مقصد ) و بازطراحی مسیر و نقشه ی  راه، به منظور رسیدن به اهداف مورد نظر کسب و کار شما پرداخته میشود.

مشاوره کسب و کار
مشاوره کسب و کار 2

روانشناسان بالینی و شغلی موسسه “کارِناب” در قالب مشاوره‌ فردی و دوره های گروهی برای سازمان ها و کسب و کارها آموزش های خاصی را به منظور نائل آمدن به اهداف زیر ارائه میدهند:

  • شناسایی و افزایش ظرفیت و قابلیت های تولید و ارائه خدمات
  • تحلیل و بررسی پتانسیل های کشف شده و نشده و شناسایی نیازهای پیش روی کسب و کار شما
  • بهبود فرآیند های کاری_رشدی و کمک به توسعه قدم به قدم مجموعه
  • افزایش سرمایه های ملموس و غیر ملموس مجموعهء مورد تحلیل
  • ارتقای مهارت‌های ارتباطی کارکنان با همکاران و بازار هدف
  • افزایش قدرت تصمیم گیری، انتخاب و استخدام پرسنل متناسب با پست شغلی.
  • ارائه مشاوره روش های جلوگیری و کاهش تنش های موجود در محیط کاری
  • بهبود و ارتقاء سطح اعتماد به نفس و خلاقیت کارکنان به منظور پیشرفت حوزه کسب و کار شما
  • کمک به ایجاد تصویری مطلوب از مجموعه نزد پرسنل و مشتریان.

جهت رزرو اتاق مشاوره کارناب از طریق سامانه نوبت دهی و یا تماس با موسسه اقدام فرمایید.

 روانشناسی سازمانی در موسسه “کارِناب”

چرا باید به مرکز روانشناسی سازمانی و صنعتی مراجعه کنیم ؟ و چه مزایایی دارد؟

تا حالا شده قصد داشته باشید چیزی بخرید که نیاز داشتید بیشتر راجع بهش بدونید و جنبه های مختلفش رو برانداز کنید؟

مثل ماشین یا لوازم برقی یا موبایل یا خونه یا بخواهید کلاسی ثبت نام کنید یا حتی رشته تحصیلی انتخاب کنید یا وارد کسب و کاری بشید که در اون بی تجربه بودید.

در اون مواقع اولین چیزی که به ذهن تون میرسید چی بود؟

آیا دنبال فردی میگشتید که تو اون زمینه هم چند قدمی از شما باتجربه تر باشه و هم بهش اطمینان داشتید باشید و هم تو زمینه خودش متخصص باشه و به شما مشاوره بده؟

کسب و کار هم از این قاعده مستثنا نیست که هیچ، از درجه اهمیت بالاتری هم  نسبت به تمامی موارد بالا برخوردارِ، چرا؟

چون خیلی از مثال های بالا تو زندگی به تعداد محدودی اتفاق میفته، مثلا شاید تو زندگی مون 20 بار ماشین خرید و فروش کنیم اما تعداد روزهایی که به طور پیوسته مشغول کار و کسب مون هستیم به یک سوم کل عمرمون هم برسه.

مشاور اونجا کنارتان می ایستد تا آن یک سوم عمر در جهت درست و به روشِ با کیفیت تری طی شود، تا برای رفع چالش ها به اندازه واقعی شون سوخت مصرف کنیم نه بیشتر، تا در دلِ کارمون معنایی برای خودمان دست و پا کنیم تا به جای اینکه شغل مون باعث مختل شدن زندگی مون بشه باعث بهبود راوابط مون با خودمون و جهان پیرامون مان بشه، تا رفاه بیشتری برامون به ارمغان بیاره نه بشه گره در گره.

ما در این موسسه با شما در کسب و کارتان کار داریم نه صرفا کسب و کارتان.

حفره های کسب و کار رو از سرچشمهء روان بررسی و بهبود میبخشیم و مراجعین ثمرات این مداخله را در جهان عینی کسب و کارشون میبینند و تجربه میکنند.

ما کمک میکنیم مراجعین مان از دریچه ای به جهان و کسب و کارشان نگاه کنند که تا به حال تجربه نکرده اند. 

و حالاچندین دلیل  برای مانوجود دارد که چرا استفاده از خدمات مشاوره کسب و کار می تواند مفید باشد.

  1. هیچکس نسبت به کسب و کارتان از خودتان متخصص تر نیست. شما سالها با کارتان دست و پنجه نرم کرده اید، چطور کسی میتواند از بیرون به شما بگوید انجام چه کاری به نفع تان است یا به ضررتان؟ احتمالا هیچکس.

بعبارتی متخصص زندگی تان و کسب و کارتان خودِ شمائید.

پس نقش مشاور یا مربی کجاست؟

مشاوره یا مربی در کنار شما قرار میگیرد تا کمک تان از بیرون به خودتان و روندتان نگاهی بیندازید و بهترین تصمیم را اتخاذ کنید. مشاور به شما نمی گوید به چپ برو یا به راست برو بلکه کمک تان میکند در فرآیند تصمیم گیری مسیر درست را خودتان انتخاب کنید. و البته که در نقاطی هم کمی به فرمان تان جهت میدهد. اما میداند که شما پشت فرمان زندگی تان در حال رانندگی هستید و او به کمک شما در حال نقشه خوانی ست.

  1. یکی از نقاط قوت مشاوران و مربیان این است که برخلاف عزیزترین افراد زندگی هر انسانی توصیه‌های بی طرفانه‌ای انجام میدهند. مقصود از جمله قبلی این نیست که بگوییم اطرافیان به نفع خودشان نظر میدهند بلکه حتی از سر دلسوزی یا ترس های فردی یا افکار محدود کننده، نظر دادن هم در این نوع توصیه های با جهت میگنجند و این جنس نصایح ما را محدود میکند و حتی مانع پیشرفت مان میشود.

مثل پدری که بدلایل رفتارهای اشتباه در بازارهای مالی و خساراتی که دیده اجبار دارد فرزندانش وارد بازارهای مالی نشوند و خیر و صلاح شان را در تنها درس خواندن یا کارهای اداری کم ریسک میداند.

اما یک مشاور حرفه ای براساس داده ها و تجزیه تحلیل جنبه های مختلف با کم ترین سوگیری و جهت نظر خودش را بیان میکند.

  1. مشاوران و مربیان آموخته اند که چگونه کارایی افراد و کسب و کارها را ارتقاء بخشند. همانطور که یک معمار نحوهء استفاده از مواد اولیه و تبدیل آن به عمارتی باشکوه را آموخته است.
  2. از قدیم میگفتند هزینه ای که بابت سلامتی میشه بسیار کمتر و با ارزش تر از هزینه ای هست که بابت خدمات پزشکی میشه.

چه بسیار کسب و کارها، خانواده ها، زوج هایی که با هزینه های وجودی و مالی بسیار کمتری بقای خودشان را ادامه میدادند و از پرداخت هزینه های سنگین ورشکستگی کاری و عاطفی جلوگیری میکردند.

مشاوره و در عین حال آموزشی که برای بهبود و پیشگیری میگیریم یک سرمایه گذاری غیر ملموس و غیر عینی ست اما هیچ چیز عینی در زندگیمان نیست که تحت تاثیر این نوع سرمایه گذاری نادیدنی نباشد.

و ما در موسسه “کارِناب” چگونه این کار را انجام میدهیم؟

درمانگران و مربیان “کارناب” به ماجرای شما و سبک زندگی تان با محوریت کسب و کارتان نگاه می اندازند، آن را با شما واکاوی میکنند، نیاز سنجی میکنند، فرصت ها را با شما در میان میگذارند، الگو ها و پارادایم های و مدلی که به جهان نگاه میکنید را به شما بازمیشناسند، با دستان خودتان داستان های معیوب و ناکارآمدتان را با داستان و روایت های کارآمد جایگزین میکنند و سر و شکلی نو به شما و کارخانهء وجودتان هدیه میدهند.

بسیاری از مراجعین بعد از طی کردن این فرآیندِ تجربی این را میگویند که دریچه های برکت بیشتری به روی زندگی مان باز شد، دیدمان به جهان کسب و کارمان باز تر شد، معنای شغلی جدیدی در زندگی مان یافتیم و مسیری برای تجربه ء بیشترش ساختیم. 

فرآیند جلسات و مشاوره کوچینگ کارناب (مراحل مشاوره) برمبنای توافق بین مراجع و مربی به شکل یکی از آیتم های زیر میباشد:

  1. جلسات فردی
  2. بعد از چند جلسه فردی ورود به دوره آموزش گروهی “کارناب”
  3. از ابتدا ورود به دوره آموزش گروهی “کارناب”.

چه زمانی از خدمات مشاوره روانشناسی  کسب و کار استفاده کنیم؟

یا دوره طراحی مسیر شغلی برای چه کسانی ضروری است؟

خدمات مشاوره  روان شناسی کسب و کار در شرایط مختلف قابل استفاده است.

در اینجا چند سناریو متداول وجود دارد که در آن  افراد وکسب و کارها ممکن است به همکاری با یک مشاور فکر کنند :

  1. میدونی چه کاری میخوای انجام بدی ولی هنوز شروعش نکردی و میخواهی شروع حرفه ای تر با دیدی بازتر داشته باشی و نیاز به طراحی بیزینس مدلت داری.
  2. هنوز نمیدونی چیکار میخوای انجام بدی بعبارتی هنوز در مرحله شناخت و تصمیم گیری هستی و نیاز داری کسی در کنارت باشه و طراحی مسیر شغلیت رو با راهبری اون فرد انجام بدی.
  3. کسب و کارت رو شروع کردی اما نیاز به بهبودش داری و این شرایطی که الان در حال تجربشی اون چیزی نیست که مطلوبتِ. نیاز داری کارت بازطراحی و ری دیزاین بشه اما نمیدونی از کجا باید شروع کنی که به کسب و کارت آسیب نخوره.
  4. همه چیز سرای جای خودشِ اما احساس میکنی یه چیزی کمه. انگار یه تغییر اساسی تر نیاز هست مثل تغییر پوزیشن کاریت. مثل تغییر محیط کاریت اما نمیدونی اون کجاست و چطوری اتفاق میفته. ما بهش میگیم “دوران گذار”. میخوای به سلامت از این مرحله عبور کنی اما نیاز به کسی داری که کنارت باشه و تو این ماجرا راهبریت کنه.
  5. کسب و کارت درست کار میکنه و نیاز نه به تغییر نه جابه جایی در کارت داری اما تعادل بین زندگی کاری و غیر کاریت به هم ریخته. رضایتمندیت از زندگی کاهش پیدا کرده و نیاز داری بین دنیای کاری و غیر کاری، تعادلی نو ایجاد کنی.

در تمامی سناریوهای بالا، حضور روانشناس و مشاور شغلی توان شما را در جهت هر اقدامی چند برابر میکند و به میزان قابل توجهی مصرف انرژی تان را بهینه سازی میکند.

مشاوره  روان شناسی کسب و کار برای چه  افرادی مناسب است؟

ما روان شناسان به خصوص روان شناسانی که حوزه بهبود سبک زندگی و توسعه شغلی  را برای تمرکز بیشتر انتخاب کرده ایم، اینگونه میبینیم: پشت هر کسب و کار، انسانی وجود دارد و هر انسانی هم به مثابه انسان بودن دارای ذهن است و هر ذهنی هم نیاز به شناخت، پالایش، رشد و ارتقاء و بهبود فرآیند پردازش دارد. وقتی از اینجا به ماجرا نگاه کنیم ارتقاء و بهبود هر کسب و کاری ارتباط مستقیم با ذهن انسان یا انسان هایی دارد که در پشت ماجرا در حال فعالیت هستند.

نقطه شروع ما برای تاثیر گذاری بر کسب و کار شما از دنیای روان تان آغاز میشود.

جایی که اثراتش به مراتب وسیع تر و عمیق تر از تنها حوزه شغلی تان میشود، گویی با یک تیر به چند نشان پرتاب میکنید.

در واقع می‌توان گفت تمامی افرادی که پیچیدگی فضای شغلی را با توجه به تغییرات اخیر درک کرده اند، به ضرورت و نیاز به استفاده از  روان شناسان ومشاوران کسب و کار آگاه هستند،

به همین علت چه افرادی که کسب و کار آنها در وضعیت بحرانی است و چه کسب و کارهایی که به فکر بهبود عملکرد هستند و چه مدیرانی که در ابتدای مسیر کسب و کار خود هستند مخاطبان  ما  هستند.

در انتها گفتن این نکته هم حائز اهمیت است که مشاوره کسب و کار انواع مختلفی دارد که در پاراگراف های بعدی به برخی از آنها اشاره میکنیم.

انواع مشاوره کسب و کار چیست؟

انواع مختلفی از مشاوره کسب و کار وجود دارد که هر کدام تمرکز و تخصص خاص خود را دارند . بخشی از خدمات ما در مجموعه روانشناسی “کارناب”، مشاوره و روان شناسی شغلی ست. در این نوع از مشاوره نقطهء تمرکز، بهبود روان نیروهای انسانی مشغول در آن کسب و کار با آموزش مهارتهایی مثل خودشناسی، تحلیل و حل مسئله، شناسایی و  مدیریت هیجانات، آشنایی با کارکردهای تفکر سازنده و تمیز از تفکرات غیر سازنده، افزایش قابلیت آینده بینی و.. میباشد.

و در این فرآیند از بهبود روان فردی و تیمی به سمت پالایش و ارتقاء روان مجموعه حرکت میکنیم.

در اینجا برخی دیگر  از انواع رایج مشاوره کسب و کار آورده شده است که البته از خدمات مجموعه ما نمیباشند و تنها برای اطلاع داشتن از سبک های دیگر مشاوره کسب و کار خدمت تان ارائه میشود:

  1. مشاوره استراتژی: این نوع مشاوره بر کمک به کسب و کارها برای توسعه و اجرای استراتژی‌های موثر برای دستیابی به اهدافشان تمرکز دارد.

 مشاوران استراتژی با مراجعان کار می کنند تا نقاط قوت و ضعف آنها را شناسایی کنند، فرصت‌های بازار را ارزیابی کنند و استراتژی هایی را برای بهبود موقعیت رقابتی آنها توسعه دهند.

2.مشاوره عملیات: این نوع مشاوره بر بهبود فرآیندها و عملیات تجاری برای افزایش کارایی، کاهش هزینه‌ها و بهبود رضایت مشتری تمرکز دارد.

 مشاوران عملیات ممکن است روی پروژه‌های خاصی مانند بهینه سازی زنجیره تامین ، بهبود فرآیند یا مدیریت کیفیت کار کنند.

3.مشاوره مالی: این نوع مشاوره بر ارائه مشاوره و تخصص مالی به کسب و کارها متمرکز است. مشاوران مالی ممکن است در برنامه ریزی و تجزیه و تحلیل مالی، بودجه بندی، مدیریت جریان نقدی، یا ادغام و تملک کمک کنند.

4.مشاوره منابع انسانی: این نوع مشاوره بر کمک به کسب و کارها در مدیریت موثر منابع انسانی متمرکز است. مشاوران منابع انسانی ممکن است در مورد استراتژی های استخدام و حفظ، آموزش و توسعه کارکنان، پاداش و مزایا، یا پیروی از قوانین استخدام، مشاوره ارائه دهند.

5.مشاوره بازاریابی: این نوع مشاوره بر کمک به کسب و کارها در توسعه و اجرای استراتژی های بازاریابی و فروش موثر تمرکز دارد. مشاوران بازاریابی ممکن است در تحقیقات بازار، توسعه برند، بازاریابی رسانه های اجتماعی، تبلیغات یا آموزش فروش کمک کنند.

6.مشاوره فناوری اطلاعات: این نوع مشاوره بر کمک به کسب و کارها در استفاده از فناوری برای بهبود عملکرد و دستیابی به اهداف خود متمرکز است. مشاوران فناوری اطلاعات ممکن است در مورد انتخاب و پیاده سازی نرم افزار، امنیت سایبری، مدیریت داده ها یا تحول دیجیتال مشاوره ارائه دهند. اینها تنها چند نمونه از انواع مختلف مشاوره تجاری موجود است. کسب و کارها ممکن است بسته به نیازها و اهداف خاص خود، مشاوران خود را در یک یا چند مورد از این حوزه ها جذب کنند.

و …

و یکی از حوزه هایی که این خدمات به شکل جدی میتواند پیاده شود “سازمان ها” میباشند.

خدمات روانشناسی  در سازمان ها یا کسب و کارهای بزرگ  چیست؟

نگاه ما به سازمان ها اینگونه ست: ذهن هایی که در کالبد انسانی برای رسیدن به اهداف جمعی و رفع نیازهای شخصی شان در کنار یکدیگر قرار گرفته اند.

قاعدتا همان اصولی که بر ذهن تک تک افراد حاکم است در سازمان هم جاری ست، با این تفاوت که در سازمان ها از کنار هم قرار گرفتن ذهن های پرسنل، یک ذهن جمعی هم ایجاد میشود به نام “ذهن و روان سازمانی”.

ذهن سازمانی هم مانند ذهن انسان مشمول سلامتی و افکار سازنده میشود. با این تفاوت که سازمان یا کسب و کار بزرگ که افراد زیادی را در دل خود جای داده سبک روان شناسی خاص خود را میطلبد.

افراد درونِ سازمان مانند شهروندان آن سازمانند و همان نیازهایی را که در اجتماع دارند به شکل متفاوت تری در سازمان خودشان هم دارند. مانند: رفاه در محیط کاری، توجه به سلامت روان و ذهن، رشد و توسعه شغلی، انجام وظایف مرتبط با ویژگی و مهارت های فردی، آموزش مهارت های انسانی در کنار مهارت های فنی و..

در عین حال سازمان هم نیاز به توسعه و بهبود فرآیند، ایجاد فرهنگ متعالی و کارآمدتر، طراحی رسالت جمعی یکپارچه و حرکت در جهت چشم انداز روشن تر دارد.

خدمات روان شناسی سازمانی از هر 2 بعد به ماجرا نگاه میکند و سعی در ایجاد پیوندی مبارک بین روح تک تک افراد با روح سازمانی در جهت ارتقاء سازمان دارد.

در پرانتز: ما در اینجا راجع به اجتماع سالم و سازمان سالم صحبت میکنیم. شبیه مسیری که باید طی کنیم. روان شناسی شغلی و سازمانی به همین منظور طراحی شده.

مبحث مهم بعدی در مشاوره روانشناسی کسب و کار که میخواهیم به آن بپردازیم

یک موضوع میان رشته ای مهم است از روانشناسی، فلسفه، برندسازی، کسب و کار

و ادبیات به نام طراحی داستان برند یا کسب و کار

مشاوره روانشناسی کسب و کار که به عنوان روانشناسی برندسازی نیز شناخته میشود مطالعه چگونگی درک، تعامل و واکنش مصرف کنندگان به برندها ست. این رویکرد تشخیص می دهد که رفتار انسان و تصمیم گیری هایش نقش مهمی در موفقیت یک کسب و کار ایفا می کند و به دنبال گنجاندن این درک در طراحی مدل کسب و کار است.

در زیر نکاتی از مهم ترین و به روزترین مدل کسب و کار بر اساس روانشناسی برندسازی خدمتتان ارائه میشود: طراحی داستان برند

طراحی داستان برند چیست ؟

داستان برند، روایتی است که ارزش ها، مأموریت، هدف و … یک برند را بیان می کند. این داستانی است که یک برند برای ایجاد ارتباط و ایجاد حس هویت برای مخاطبان خود تعریف می کند. یک داستانِ برند معمولاً شامل عناصری مانند تاریخچه برند، منشأ آن، چشم انداز آن، ارزش های اصلی، تمایز و نقطه فروش منحصر به فرد آن است.

اما آیا کسی که به روایت شخصی خود در زندگی و بالطبع آن ارزش ها و اهداف و تاریخچه خود واقف نیست میتواند این مفاهیم را در کسب و کار خود پیاده کند؟

اینجاست که ما معتقدیم برای ایجاد کسب و کار درست در ابتدا نیاز هست از مرحله خودشناسی عبور کنیم.

هدف از طراحی داستان برند چیست؟

هدف داستان برند ایجاد حس ارتباط عاطفی با مخاطب و متمایز ساختن برند از رقبا است. یک داستان برند خوش ساخت می تواند به ایجاد وفاداری به برند، افزایش تعامل مشتری و رشد کسب و کار کمک کند. برندها با ایجاد روایتی که با مخاطبان خود طنین انداز می شود و ارزش ها و مأموریت آنها را به اشتراک می گذارد، می توانند هویتی قوی ایجاد کنند و جامعه ای از مشتریان و حامیان وفادار بسازند مانند قبایل ابتدایی در جوامع پیشین.

در اصل، داستان برند روایتی است که با قلب و روح یک برند و دلیل وجود آن ارتباط برقرار می کند. این داستانی است که برند را متمایز می کند و حس هدفمندی و ارتباط با مخاطبان خود را ایجاد میکند.

منشا داستان سرایی برند از کجا آغاز میشود؟

منشا داستان سرایی برند را می توان به اولین اَشکال ارتباط انسانی جستجو کرد. داستان سرایی برای هزاران سال به عنوان راهی برای انتقال اطلاعات مهم، به اشتراک گذاری تجربیات و ارتباط با دیگران مورد استفاده قرار گرفته است. در واقع، برخی از قدیمی ترین داستان های شناخته شده، مانند حماسه گیلگمش و ادیسه، به هزاران سال پیش باز می گردد. در زمینه برندسازی، ایده داستان سرایی برند در اواخر دهه 1990 و اوایل دهه 2000 به عنوان راهی برای برندها برای متمایز کردن خود و ایجاد ارتباط عاطفی بیشتر با مخاطبان ظاهر شد. ظهور رسانه های دیجیتال و شبکه های اجتماعی باعث شده است که برندها بتوانند داستان های خود را بیان کنند و با مشتریان خود در سطح عمیق تری ارتباط برقرار کنند. یکی از اولین نمونه های داستان سرایی برند، کمپین نایک “Just Do It” است که در سال 1988 راه اندازی شد. این کمپین به جای تبلیغ صرفاً محصولات نایک، بر بیان داستان های ورزشکاران و مبارزات و پیروزی های آنها متمرکز بود. این رویکرد به نایک کمک کرد تا ارتباط عاطفی قوی با مشتریان خود برقرار کند و خود را از رقبا متمایز کند. از آن زمان، بسیاری از برندهای دیگر رویکرد داستان سرایی برند را اتخاذ کردند و از روایت ها برای انتقال ارزش ها، مأموریت و پیشنهاد فروش منحصر به فرد خود استفاده کردند. امروزه، داستان سرایی برند، بخش اساسی هر استراتژی برندسازی موفق است و برندهایی که قادر به بیان داستان های متقاعدکننده هستند، احتمالاً با مخاطبان خود طنین انداز می شوند و ارتباط پایداری با مشتریان خود ایجاد می کنند.

فرآیند طراحی داستان برند در موسسه روانشناسی کارناب معمولاً شامل مراحل زیر است:

  1. فاز کشف: در این مرحله، موسسه با مشتری برای درک ماموریت و ارزش های برند و همچنین نیازها و علایق مخاطبان هدف خود همکاری خواهد کرد. ممکن است از مشتری خواسته شود که یک پرسشنامه را پر کند یا در یک جلسه کشف شرکت کند تا اطلاعاتی در مورد این عوامل ارائه دهد.
  2. فاز داستان گویی: بر اساس اطلاعات جمع آوری شده در مرحله کشف، مؤسسه روایتی را ایجاد می کند که با قلب و روح برند ارتباط برقرار می کند. این روایت معتبر، احساسی و مرتبط با مخاطب خواهد بود. مشتری این فرصت را خواهد داشت که در مورد روایت بازخورد ارائه کند و در صورت نیاز اصلاحاتی را پیشنهاد دهد.
  3. فاز پیام رسانی: هنگامی که روایت نهایی شد، موسسه پیام برند را توسعه خواهد داد که ارزش پیشنهادی منحصر به فرد برند و تمایز آن را از رقبا به اشتراک می گذارد. این پیام با روایت مطابقت دارد و با مخاطبان هدف طنین انداز خواهد شد.
  4. فاز هویت بصری: در نهایت، موسسه یک هویت بصری ایجاد می کند که روایت و پیام برند را منعکس می کند. این معمولاً شامل عناصر بصری است که ارزش ها و مأموریت برند را بیان می کند. با پیروی از این روند، موسسه روانشناسی کارناب می تواند یک داستان برند جذاب ایجاد کند که هویتی قوی ایجاد و با مخاطبان هدف خود طنین انداز شود.

عناصر مهم داستان سرایی در کسب و کار ها چه هستند؟

داستان باید دقیقاً نشان دهد که برند چه چیزی را نشانه گرفته و چه چیزی را به مشتریان ارائه می دهد.

اصالت داستان، کلید اعتمادسازی با مشتریان است و داستانی که ساختگی یا غیرصادقانه به نظر می رسد بعید است با مخاطبان اتصالی پیدا کند.

یکی دیگر از عناصر مهم طراحی داستان این است که داستان را با مخاطب هدف مرتبط کند. این شامل درک نیازها، علایق و ارزش های مخاطب و ایجاد روایتی است که به زبان آن چیزها صحبت می کند. به عنوان مثال، برندی که محصولات سازگار با محیط زیست می فروشد ممکن است داستانی ایجاد کند که تعهد آن به پایداری و تأثیر مثبتی که بر محیط زیست دارد را برجسته کند. با برقراری ارتباط با مخاطب در یک سطح عمیق تر، داستان به احتمال زیاد طنین انداز و الهام بخش عمل می شود.

گنجاندن تصاویر چند رسانه ای در داستان نیز مهم است. عناصر بصری می توانند به انتقال پیام برند به شیوه ای جذاب تر و به یاد ماندنی تر کمک کنند. چند رسانه ای بودن همچنین می تواند به ایجاد یک تجربه داستان سرایی فراگیرتر کمک کند، که می تواند ارتباط عاطفی مخاطب را با برند افزایش دهد. در نهایت، مهم است که داستان را به گونه ای به اشتراک بگذارید که به مخاطبان هدف برسد. این شامل استفاده از کانال‌های مختلف برای ایجاد آگاهی از داستان برند و دسترسی به افراد زیاد است. با به اشتراک گذاشتن داستان به طور گسترده و مداوم، کسب و کارها می توانند هویت برند قوی بسازند و به روشی معنادار با مشتریان ارتباط برقرار کنند.

برخی از تکنیک های داستان سرایی برای کسب و کار:

۱. از قدرت داستان سرایی برای ایجاد ارتباط عاطفی استفاده کنید: داستان ها قدرت برانگیختن احساسات و ایجاد حس ارتباط بین برند و مخاطبانش را دارند. با استفاده از تکنیک های داستان گویی برای ایجاد روایتی که با مخاطب طنین انداز شود، کسب و کارها می توانند ارتباط عاطفی عمیق تری ایجاد کنند و الهام بخش کنش باشند.

1. تمرکز بر مشتری: یک داستان خوب، داستانی است که بر مشتری و ارزشی که برند برای آنها ارائه می کند، متمرکز باشد. کسب‌وکارها با برجسته کردن راه‌هایی که برند مشکلات مشتری را حل می‌کند یا نیازهای آن‌ها را برآورده می‌کند، می‌تواند داستانی ایجاد کند که مرتبط‌تر و قانع‌کننده‌تر باشد.

۳. لحن صدایی که در داستان استفاده می شود باید با پیام رسانی کلی برند مطابقت داشته باشد. این به ایجاد هویت یک برند منسجم کمک می‌کند و پیام‌های کلیدی را که برند سعی در برقراری ارتباط دارد، تقویت می‌کند.

۴. استفاده از داده ها و آمار برای حمایت از داستان: داده ها و آمار را می توان برای حمایت از داستان برند و ارائه شواهدی از تأثیر آن استفاده کرد. این می‌تواند به ایجاد اعتبار و تقویت پیام‌های کلیدی که برند سعی در انتقال آن‌ها دارد کمک کند.

۵. داستان را آزمایش و اصلاح کنید: طراحی داستان یک فرآیند تکراری است و آزمایش و اصلاح داستان در طول زمان مهم است. این شامل جمع آوری بازخورد از مشتریان و استفاده از داده ها برای ردیابی تأثیر داستان بر معیارهای تجاری مانند فروش و تعامل با مشتری است.

۶. یک روایت قانع کننده بسازید: زمانی که عناصر کلیدی برند و مخاطبان هدف تعریف شدند، زمان آن رسیده که روایتی بسازید که آنها را به شیوه ای قانع کننده گرد هم آورد. این می تواند شامل بیان داستان منشأ برند، برجسته کردن دستاوردهای آن یا تمرکز بر تأثیر آن بر مشتریان یا جهان باشد.

۷. از تکنیک های داستان سرایی استفاده کنید: داستان سرایی موثر شامل استفاده از تکنیک هایی مانند توسعه شخصیت، طرح داستان و درگیری برای درگیر کردن مخاطب و ایجاد ارتباط عاطفی است. کسب‌وکارها می‌توانند از این تکنیک‌ها برای ایجاد داستانی استفاده کنند که توجه مخاطبان هدفشان را به خود جلب کند و آنها را تشویق به اقدام کند.

8.داستان را به اشتراک بگذارید: هنگامی که داستان طراحی شد، مهم است که آن را با جهان به اشتراک بگذارید. این شامل استفاده از کانال های مختلفی مانند رسانه های اجتماعی، بازاریابی ایمیلی و روابط عمومی برای دستیابی به مخاطبان هدف و ایجاد آگاهی از داستان برند است. با دنبال کردن این مراحل، کسب‌وکارها می‌توانند داستانی قدرتمند طراحی کنند که ارزش‌های برندشان را به اشتراک بگذارد و با مخاطبان هدفشان طنین‌اندازی کند. یک داستان متقاعد کننده می تواند به متمایز کردن برند از رقبا، ایجاد وفاداری مشتری و رشد کسب و کار کمک کند.

برخی از برندهای داستان سرا

برندهای زیادی وجود دارند که از داستان سرایی به طور موثر برای ارتباط با مخاطبان خود و ایجاد هویت برند قوی استفاده می کنند. در اینجا چند نمونه هستند:

  1. نایک

نایک به خاطر داستان سرایی قدرتمندش معروف است که اغلب بر داستان ورزشکاران و چالش هایی که بر آن ها غلبه کرده اند تمرکز دارد. کمپین “فقط انجامش بده” نایک نمونه ای عالی از داستان سرایی موثر است، زیرا مردم را تشویق می کند تا برای رسیدن به اهدافشان و غلبه بر ناملایمات به خود فشار بیاورند.

2.کوکاکولا

کوکاکولا سابقه طولانی در استفاده از داستان سرایی برای ساخت برند خود دارد. یکی از نمادین‌ترین کمپین‌های آن، کمپین «به اشتراک گذاری یک کوکا» است که مردم را تشویق می‌کرد تا یک کوکاکولا را با فردی خاص به اشتراک بگذارند و لحظاتی را که مردم را گرد هم می‌آورد جشن بگیرند.

Airbnb .۳

از داستان سرایی برای به نمایش گذاشتن تجربیات منحصر به فردی که افراد می توانند هنگام سفر داشته باشند، استفاده می کند. کمپین “Live There” مردم را تشویق می کند تا فرهنگ محلی را کشف کنند و با محیط اطراف خود ارتباط برقرار کنند، نه اینکه صرفا در یک هتل اقامت کنند.

۴. اپل

اپل به خاطر داستان سرایی ساده و ظریف خود که اغلب بر تجربه کاربر تمرکز دارد، مشهور است. کمپین “متفاوت فکر کن” آن نمونه ای عالی از داستان سرایی موثر است، زیرا خلاقیت و نوآوری افرادی را که از محصولات اپل استفاده می کنند تجلیل می کند.

۵. پاتاگونیا

پاتاگونیا از داستان سرایی برای برجسته کردن تعهد خود به پایداری و حفاظت از محیط زیست استفاده می کند. کمپین «این ژاکت را نخرید» مردم را تشویق کرد تا قبل از خرید دو بار فکر کنند و تأثیری را که انتخاب‌هایشان بر محیط‌زیست می‌گذارد در نظر بگیرند.

برخی از رویکردهای داستان سرایی وجود دارد که برندها می توانند از آنها برای انتقال موثر پیام خود و تعامل با مخاطبان خود استفاده کنند:

۱. داستان های مبدا

بسیاری از برندها از داستان سرایی برای به اشتراک گذاشتن داستان اصلی خود و توضیح چگونگی پیدایش خود استفاده می کنند. این داستان‌ها اغلب دیدگاه بنیانگذار و چالش‌هایی را که برای ایجاد کسب‌وکار بر آن‌ها غلبه کردند، برجسته می‌کنند. داستان های مبدا می توانند راهی قدرتمند برای ارتباط با مشتریان و ایجاد حس اصالت و هدف باشند.

  1. داستان های مشتری

برخی از برندها از داستان سرایی برای نمایش تجربیات و داستان های مشتریان خود استفاده می کنند. با به اشتراک گذاشتن داستان های موفقیت مشتری یا برجسته کردن راه هایی که محصول یا خدمات آنها در زندگی افراد تغییر ایجاد کرده است، برندها می توانند با مخاطبان خود ارتباط برقرار کنند و حس جامعه بودن را ایجاد کنند.

۳. ارزش های برند

برندها ممکن است داستان هایی را به اشتراک بگذارند که نشان دهنده تعهد آنها به پایداری، مسئولیت اجتماعی یا سایر دلایل مورد حمایت آنها باشد. برندها با برجسته کردن ارزش‌های خود می‌توانند با مشتریان اعتماد کنند و حس هدفی فراتر از فروش یک محصول یا خدمات ایجاد کنند.

۴. ارتباطات عاطفی

داستان سرایی می تواند ارتباطات عاطفی بین برندها و مخاطبانشان ایجاد کند. با استفاده از داستان سرایی برای ایجاد حس همدلی یا الهام بخشیدن به عمل، برندها می توانند روابط عمیق تری با مشتریان ایجاد کنند و حس وفاداری ایجاد کنند.

۵. طنز و سرگرمی

برخی از برندها از داستان سرایی برای سرگرم کردن و خوشحال کردن مخاطبان خود استفاده می کنند. با استفاده از طنز یا ایجاد محتوای سرگرم کننده، برندها می توانند ارتباط مثبتی با برند خود ایجاد کنند و آگاهی از برند را ایجاد کنند.

۶. داستان های شخصی

برندها می توانند از داستان های شخصی برای ایجاد ارتباط انسانی با مخاطبان خود استفاده کنند. این می‌تواند شامل اشتراک‌گذاری داستان‌هایی درباره افراد پشت برند، مانند کارمندان یا مشتریان، یا اشتراک‌گذاری داستان‌هایی درباره تأثیر برند بر زندگی فردی باشد.

۷. داستان محصول

برندها می توانند از داستان سرایی برای برجسته کردن ویژگی ها و مزایای منحصر به فرد محصولات یا خدمات خود استفاده کنند. این می‌تواند شامل اشتراک‌گذاری داستان‌هایی درباره نحوه توسعه محصول، برجسته کردن ویژگی‌های کلیدی آن، یا نمایش داستان‌های موفقیت مشتری باشد.

۸. داستان های فرهنگی

داستان سرایی برای جشن ها و نمایش فرهنگ جوامع مختلف استفاده می شود. این می تواند شامل برجسته کردن ارتباط برند با یک فرهنگ یا جامعه خاص یا ایجاد محتوایی باشد که با یک هویت فرهنگی خاص طنین انداز شود.

۹. داستان های تکامل برند

داستان سرایی برای به اشتراک گذاشتن چگونگی تکامل برند در طول زمان استفاده میشود. داستان هایی در مورد تاریخچه برند، تکامل آن در پاسخ به نیازهای مشتری در حال تغییر و روند بازار یا برنامه های آن برای آینده باشد.

۱۰. داستان های اینفلوئنسر و افراد مشهور: برندها می توانند با اینفلوئنسرها یا افراد مشهور شریک شوند تا داستان هایی بسازند که با مخاطبانشان طنین انداز شود. این می‌تواند شامل ایجاد کمپین‌هایی باشد که اینفلوئنسر یا افراد مشهور را با استفاده از محصولات یا خدمات برند به نمایش بگذارد، یا ایجاد محتوایی که با برند شخصی اینفلوئنسر یا افراد مشهور هماهنگ باشد.

۱۱. داستان سرایی احساسی

داستان سرایی احساسی رویکردی قدرتمند است که از روایت ها برای برانگیختن احساسات و ارتباط با مخاطب در سطح عمیق تری استفاده می کند. برندها می توانند از داستان سرایی احساسی برای ایجاد حس همدلی، الهام بخشیدن به کنش یا ایجاد ارتباط عاطفی قوی با مخاطبان خود استفاده کنند.

۱۲. داستان سرایی قهرمان

داستان سرایی قهرمان شامل برجسته کردن سفرها و دستاوردهای افراد یا گروه ها برای الهام بخشیدن و ایجاد انگیزه در مخاطب است. برندها می توانند از داستان سرایی قهرمان برای نشان دادن موفقیت مشتریان، کارمندان یا شرکای خود استفاده کنند و نشان دهند که چگونه محصول یا خدمات آنها به آنها در دستیابی به اهدافشان کمک کرده است.

۱۳. داستان سرایی آموزشی

داستان سرایی آموزشی شامل استفاده از روایت برای آموزش یک موضوع یا مفهوم خاص به مخاطب است. برندها می توانند از داستان سرایی آموزشی برای ارائه اطلاعات در مورد محصول یا خدمات خود یا آموزش مخاطبان در مورد روندهای صنعت، بهترین شیوه ها یا فناوری های جدید استفاده کنند.

۱۴. داستان سرایی شخصیت برند

داستان سرایی شخصیت برند شامل ایجاد لحن و شخصیت ثابت برای برند است که در تمام جنبه های بازاریابی و ارتباطات آن منعکس می شود. برندها می توانند از داستان سرایی شخصیت برند برای ایجاد حس هویت و متمایز ساختن خود از رقبا استفاده کنند.

۱۵. داستان سرایی تجربی

داستان سرایی تجربی شامل ایجاد تجربیات همه جانبه برای مخاطب است که به آنها اجازه می دهد با برند به روش های منحصر به فرد و به یاد ماندنی درگیر شوند. برندها می توانند از داستان سرایی تجربی برای ایجاد حس هیجان و تعامل و ایجاد ارتباط عاطفی عمیق تر با مخاطبان خود استفاده کنند.

۱۶. داستان سرایی تعاملی

داستان سرایی تعاملی شامل ایجاد محتوایی است که به مخاطب اجازه می دهد تا فعالانه در روایت شرکت کند. برندها می توانند از داستان سرایی تعاملی برای ایجاد حس مشارکت و مشارکت و تشویق مخاطبان برای تبدیل شدن به شرکت کنندگان فعال در داستان برند استفاده کنند. با استفاده از این انواع مختلف رویکردهای داستان گویی، برندها می توانند روایتی چند بعدی ایجاد کنند که با مخاطبان آنها طنین انداز شده و پیام آنها را به طور موثر منتقل می کند.

۱۷. داستان سرایی سبک زندگی

داستان سرایی سبک زندگی شامل ایجاد محتوایی است که با سبک زندگی و ارزش های مخاطبین برند مطابقت دارد. برندها می توانند از داستان سرایی سبک زندگی برای ایجاد حس آرزو و ارتباط و ایجاد جامعه حول ارزش ها و علایق مشترک استفاده کنند.

۱۸. داستان سرایی کاربر

داستان سرایی کاربر شامل تشویق مشتریان یا طرفداران برای ایجاد و به اشتراک گذاری داستان های خود در مورد برند است. برندها می توانند از داستان سرایی تولید شده توسط کاربر برای ایجاد حس جامعه و تعامل و نشان دادن تأثیر مثبت برند بر مشتریان خود استفاده کنند.

۱۹. داستان سرایی محصول محور

داستان سرایی محصول محور شامل برجسته کردن ویژگی ها و مزایای منحصر به فرد محصولات یا خدمات برند است. برندها می توانند از داستان سرایی محصول محور استفاده کنند تا ارزشی را که محصولات یا خدماتشان به مشتریان ارائه می دهد، به نمایش بگذارند و خود را از رقبا متمایز کنند.

۲۰. داستان سرایی مبتنی بر علت

داستان سرایی مبتنی بر علت شامل برجسته کردن تعهد برند به یک علت خاص یا موضوع اجتماعی است. برندها می توانند از داستان سرایی مبتنی بر علت برای ایجاد حس هدف و ارتباط با مخاطبان خود و نشان دادن تعهد خود به ایجاد تأثیر مثبت در جهان استفاده کنند.

طراحی داستان برند می تواند چندین مزیت برای یک برند داشته باشد، از جمله:

۱. ایجاد هویت برند قوی

یک داستان برند خوش ساخت می تواند به برند کمک کند هویتی قوی ایجاد کند که با مخاطبان هدفش طنین انداز شود. این می تواند به تمایز برند از رقبا و ایجاد حس ارتباط عاطفی با مشتریان کمک کند.

۲. افزایش تعامل مشتری

یک داستان جذاب برند می تواند به افزایش تعامل مشتری و ایجاد جامعه ای از مشتریان و حامیان وفادار کمک کند. مشتریان بیشتر با برندی درگیر می شوند که احساس ارتباط با آن می کنند.

۳. ایجاد وفاداری به برند

داستان برند می تواند با انتقال ارزش ها و ماموریت برند به ایجاد وفاداری به برند کمک کند. مشتریان به احتمال زیاد به برندی که احساس می‌کنند ارزش‌ها و باورهای آن‌ها را به اشتراک می‌گذارند وفادار می‌مانند.

۴. افزایش شناخت برند

یک داستان برند قوی می تواند به افزایش شناخت و آگاهی برند کمک کند. یک داستان به یاد ماندنی برند می تواند به مشتریان کمک کند تا برند را به خاطر بسپارند و آن را از رقبا متمایز کنند.

۵. محرک رشد کسب و کار

یک داستان برند خوش ساخت می تواند با جذب مشتریان جدید و حفظ مشتریان موجود به رشد کسب و کار کمک کند. با انتقال ارزش منحصر به فرد برند، داستان برند می تواند به افزایش فروش و درآمد کمک کند.

۶. ایجاد یک ارتباط عاطفی

داستان برند می تواند با بیان داستانی که با ارزش ها و باورهای مشتریان طنین انداز می شود، به ایجاد ارتباط عاطفی با مشتریان کمک کند. مشتریان به احتمال زیاد احساس وفاداری و دلبستگی به برندی را که با آن احساس ارتباط می کنند ایجاد می کنند.

۷. برقراری ارتباط با ارزش های برند

داستان برند می تواند ارزش ها و ماموریت یک برند را به گونه ای که به راحتی قابل درک و به یاد ماندنی باشد، به اشتراک بگذارد. این می تواند به مشتریان کمک کند تا به خاطر بیاورند که نام تجاری چیست و چه چیزی ارائه می دهد.

۸. متمایز کردن از رقبا

داستان برند می تواند به یک برند کمک کند تا از رقبای خود متمایز شود و آنچه که آن را منحصر به فرد و خاص می کند، ارتباط برقرار می کند. با برجسته کردن نقطه فروش منحصر به فرد خود، یک برند می تواند مشتریانی را که به دنبال چیزی متفاوت هستند جذب کند.

۹. تقویت حمایت از برند

داستان برند می تواند با ایجاد جامعه ای از مشتریان وفادار که به برند علاقه مند هستند، به حمایت از برند کمک کند. این مشتریان بیشتر احتمال دارد که برند را به دیگران توصیه کنند و تجربیات مثبت خود را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارند.

۱۰. ایجاد پایه ای برای بازاریابی

داستان برند می تواند پایه ای برای کمپین های بازاریابی و سایر ارتباطات برند فراهم کند. این می تواند به عنوان یک راهنما برای پیام رسانی و هویت بصری عمل کند و اطمینان حاصل کند که همه ارتباطات با ارزش ها و مأموریت برند سازگار و همسو هستند.

به طور کلی، داستان سرایی ابزار قدرتمندی برای برندها جهت ایجاد ارتباط با مخاطبان خود، متمایز ساختن خود از رقبا و انتقال ارزش ها و ماموریت خود است. با استفاده از انواع مختلف داستان، برندها می توانند روایتی چند بعدی ایجاد کنند که با مخاطبان آنها طنین انداز شده و هویت برند آنها را تقویت کند.